در حال بارگذاری ...
نقدی بر جشنواره تئاتر دانش آموزی

تئاتر مدارس در بن بست (قسمت سوم)

چند سوال

اول کدام شئونات؟شئوناتی که خودساخته ایم یا دین و مذهب برای ماساخته اند؟

دوم چرا نگرانی وقتی که میتونیم در مرحله تولید با نظارت درست از انحراف جلوگیری کنیم نه اینکه از همان اول با حذف صورت مسئله خلاقیت خیالمان را راحت کرده و ازبار مسئولیت تربیت نسلی خلاق طفره بریم.

در هرحال آسیبی که اکنون پشت ژست روشنفکری دعوت از متخصص ومربی فنی پنهان شده آسیب دیکتاتوری و تحدید خلاقیت است.

اگر سیستم اموزش و پرورش اعتمادکند به هموطن خود و به اینکه هرکسی که خارج سیستم است لزوما ضدانقلاب و ضداخلاق نیست و همچنین هرکسی که هنرمندو علی الخصوص تاتری است مبتذل و لاجرم بی ریشه نیست قطعا میتواند از این سرمایه و منبع انسانی به نفع منویات خود و نظام و رئوس نظام بهره ببرد.

به قول خود اشاره کنم که کاش مسئولین اونقدر باهوش بودند که از امثال حقیر جای استفاده سوء استفاده میکردند در مسیر ایدئولوژی خودشان و جای پناه بردن به بنر و تراکت و تابلوهای کوتاه عمر،به ثروت انسانی خود توجه میکردند.

همین تنگ نظری ها موجب شده تا ما در جهان سوم باقی بمانیم و نتوانیم در میان سیستم های آموزشی به جایگاه حقیقی خود برسیم و نظامهای بی بنیان و مادی به خاطر تنبلی و تنگ نظری و پلیس بازی ما به ظاهر مسلمانان از خدای احدوواحد عبور کرده اند چون مانتوانستیم خدایمان را در دل دانش آموز خودمان بپرورانیم چه برسد خارج از مرزهای جغرافیایی.

همانطور که در دواشکال قبل به درهم تنیدگی معضلات رسیدیم در این برحه هم بازتاکید میکنم که این اشکال آتی نیز تالی فاسد دواشکال قبل است.

آنگاه که دانش آموز به سطحی نگری رسید و مربی تاتر از میان همکاران بی تخصص گزینش شد و یا مربی فنی متخصص محصور شد ودرنتیجه اثری سخیف تولید شد در مرحله داوری نیز همان سخافت سرایت میکند.

اصولا داوری در دو بخش منطقه و استان و بعد کشوری انجام میشود.

در بخش منطقه اصولا از فرهنگیان استفاده میکنند یا فرهنگیانی که تخصصی نسبی دارند که جای بسی خوشحالی دارد و یا همکارانی که متاسفانه فقط همکارند و حراست خیالش ازباب عدم نفوذ راحت میشود.

و همینطور قصه اسفبار داوری تا کشوری ادامه دارد.

کارهایی که بعضا تولید خود داور است!!!وقطعاکار خود داور بالاخواهد رفت چه باکیفیت چه بدون کیفیت و همین لابی گری ها و افساد در آراء موجب الگو سازی میشود که چون سال گذشته فلان کار بافلان گونه بالارفته پس همین شکل و همانطور تولیدها انجام میشود به امید انکه بالابروند.

اما دریغ ازاینکه ایا سال دیگه همانهاداورند؟ایااجازه میدهند کاردیگری بالابرود؟ و هزاران سوال بی جواب دیگر که موجب فساد مرگ خلاقیت شده و دانش آموزان می آموزند اگر پارتی داشته باشند موفقند نه ابتکار.

متاسفانه داوری مسابقات تاتردانش آموزی در یک مرحله قبل ترقرار دارد یعنی مرحله بازبینی و شورای نظارت برمحتوا.

به این مفهموم که اثاردانش آموزان نسبت به استانداردهاداوری نمیشوند بلکه اول خطوط ازپیش نوشته شده ویا حتی نانوشته و بعد مرحله فنی اثر دیده میشود.

بهترمیبینم از مرحله پر از چالش داوری عبور کنم که خود چالشی عمیق و مفسده ای بزرگ است که بیشتر مروج خودخواهی ،دیکتاتوری،لابی و رانت خواری و ویژه خواری است. داوری باعث آن شده که مدارس به جای پرداختن به رسالت پرورشی جشنواره بیشتربه دنبال جذب داوران به سوی خودباهرطرفندی بشوند.گاهی یک مدرسه با به رخ کشیدن لباس اشرافی بازیگران یا دکور عجیب خود درصددسحر داور و به نحوی خریدن ذهنیت داور است. واین عملکردمدارس باعث میشود دانش اموز در آینده بیش ازآنکه دراندیشه تولیدمحتواباشد به سوی اشرافی گری و سطحی نگری در زندگی خویش سوق پیداکند.

گاهی فکرمیکنم نبود جشنواره دانش اموزی نافع تر است تابرگزاری آن.

ازچالش داوری که عبور کنیم و به لابی هاواعمل نفوذهابرسیم میبینیم درسیستم اموزش وپرورش همیشه دستهایی برای اعمال آراء وجود دارد به نحوی که درطول سالها یک مدرسه خاص یا یک شهرستان خاص یا یک استان خاص بالامیرود و این نه تنهاانگیزه رادرنقاط دیگرکشور سلاخی میکند بلکه سیاه نمایی عجیبی میان دانش آموزان از سیستم آموزش وپرورش را ایجادمیکند.متاسفانه بزرگان امورتربیتی در سیستم انوزش وپرورش گاهی دست به بی تربیتی ترین امرممکن میزنندوباسفارش وتلفن بدون توجه به محتوااثری رابه مرحله بعدمیفرستندو به این دقت نمیکنندکه درمرحله بعدآنهانیستندکه کمکی کنندواین اثربی کیفیت یاکم کیفیت چگونه قراراست خریدار آبروی حرفه ای آنهاوداوران وکارشناسانشان باشد.

واین دیدگاه باعث نوعی کبروغرورمیان کارشناسان و شرکت کنندگان ایجادکندکه مامیفهمیم و دیگران شایدکمترازمابفهمندوهمین امرپایه گذارترویج عدم عزت نفس میان دانش آموزان شود.وناخودآگاه نسلی ضعیف النفس و تحقیرشده بارمی آیدکه عاملش در ذهن دانش آموزان چیزی نیست جز شرکت در تاتر،در تاتری که معلم گفت نرو،خانواده گفت نرو،وجامعه گفت نرو!!!وحال بااین حس شکست مفتضحانه ویا بُردحقیرانه ورانتخوارانه بایددرگیرشودوچه بهترکه کلاهنرمندی وخردورزی را اذهن خویش بیرون کندتا راحت شود واین گام اولِ

سقوط به ورطه بی مسئولیتی و گریز از مسئولیت اجتماعی است.

ازدیگر آسیب های جشنواره کنونی تاتردانش آموزی میتوان به بعداز مسابقات اشاره کرد.

به پروسه جشنواره دقت کنید بهمن ماه فصل مسابقات است تمرینات از مهر و آبان و گاهی ازآذر ودی و گاهی درکمال تعجب از بهمن آغاز میشود.دانش آموز باحذف ساعات آموزشی با التماس و درخواست و گاهی قهروآشتی زمانی را به تمرین اختصاص میدهدوسعی میکندبه خانواده و مدرسه بقبولاند که تاترسخیف و بیخودوبیهوده نیست مدتی به تمرین میگذرد کاردآماده مسابقه میشود روزمسابقه برگزارمیشود و ناگهان همه چیز تمام!!!نه اجرای عمومی ونه ادامه راهی که برای هموارکردنش ماه هاتلاش شده.

متاسفانه سیستم گزارش بازی و بروکراسی بیلان محور نظام ما وعلی الخصوص آموزش وپرورش باعث شده به محض اینکه گزارش و مستندات گزارش حاضرشد ادامه کار کالعدم تلقی شود وتمام زیرساختهاوسرمایه گذاری هابه سرعت کنارگذاشته شود و جالب و غم انگیز آنکه در سال بعد بازهمین پروسه از اول تکرارمیشود و یک مدیریت هوشمند برای بهره برداری از آنچه در سال گذشته کاشته شده وجودنداردکه از منابع قبلی دوباره بهره ببرد وبا حفظ نیروی تربیت شده دوره قبل دوره بعد وحتی دوره های بعدتر را بگرداند.

این آسیب را بیفزاییدبه عدم استقبال از گروهی که ماههابرای جشنواره زمان گذاشته و چه خوب وچه بد برای مدرسه و مدیروسیستم بیلان سازی کرده و همچنین عدم تشویق ویا تشکری ساده از گروه های دانش آموزی و درادامه تقویت اخلاق تشکرنکردن و ناسپاس بودن و اشاعه این تصور درذهن نسل آینده که هرکسی که به شما لطف کرده وظیفه اش بوده و فرهنگ طلبکار بودن از جامعه و متوقع بودن از دیگران صورت می گیرد.

جمعبندی

قبل ازآنکه به مجموع مطالب نگاهی گذرابیندازیم این رامتذکر شوم که این گفتار بخش بسیار کوتاه و عیان آسیبهای موجود در سیستم آموزش و پرورش ایران در برخورد بامقوله امور پرورشی بود و درد ورنج دراین خصوص بسیارعمیق ودردناک است.

باشد که این اقدام مقدمه ای بر عمل باشد.

اما برآیند ده سال تلاش وحضور مستمر در بخش آموزش و تولیداثر و داوری وتدریس در تاتردانش آموزی آن بودکه خواندید واندکی ازآسیبهای این حوزه بیان شد. هرمرحله این پروسه میتواندآبستن آسیبهای عمیق روانی واجتماعی باشد اگر به درستی مدیریت نشود. و تازمانی که سیستم آموزش و پرورش ایران به جای تعلیم ایدئولوژی اسلام وانقلاب اقدام به حقنه و گزارش نویسی و بیلان سازی کلان بنرگرایی کند و به جای نهادینه کردن اصول امام و رهنمودهای رهبری اقدام به کانالیزه کردن یکسری احکام ودستورات توضیح المسائلی کند و به جای ایجادفضای خلاقیت و پرسشگری نه در گفتاربلکه در رفتار به ایجاد فضای پلیسی وحراستی دربرابر پرسشگری کند وضع آن می شود که می بینید.

طغیان های اخلاقی وخروشهای سیاسی واجتماعی و ترک تحصیلهای متوالی و عدم اقبال به علوم انسانی و همچنین تداوم مبارزه با بی سوادی در غالب نهضت سی ساله ای که هنوز ادامه دارد ورشد ضداخلاقیات اجتماعی که نمونه های آن را در دادگاه هاو پاسگاه هاو پلاسکوها میبینیم و... باید درناهنجاری اخلاقی دید.

مخلص کلام آنکه اگر امروز به پرورش درست اهمیت دادیم که دادیم وگرنه بایدهمچنان هزینه توهین وتخریب خرد را بدهیم.

امید که روزی جهانمان اصلاح شود.

*رسول حق شناس




نظرات کاربران