نمایش«جیم» سه روایت ساده از جنگ
تئاتر تهران- ترگل آقائی؛ دروهله اول باعنوان نمایش«جیم» .روبرومیشویم که اگرمعنی لغوی آن رادرنظربگیریم(ناپدیدشدن ) است اما باتوجه به طراحی پوستروبروشورکه خبرازنمایشی بامحوریت جنگ میدهد مطلبی به جز ناپدیدشدن به ذهن خطورمیکند که«جیم» اولین حرف واژه جنگ است .همین ایهام وابهام داربودن تعمدی عنوان نمایش یکی از دلایل جدب مخاطب است که دراین نمایش موفق عمل کرده است.چیزی که برصحنه میبینیم. یک جعبه مهمات وپارچه سفیدی است که باتوجه به دیگراپیزودها کارکردش نغییرمیکند.
سه اپیزود«جیم» حول آدمهایی است که کشته شده اند.دراپیزوداول قصه دوهمرزم درجبهه( نصرت وقدرت)است که درحال کندن زمین برای رسیدن به آب ویافتن قمقمه آب درخاکریز هستندکه پلاک هایی پیدامیکند اسم قدرت ونصرت روی آنها حک شده است...که به دورازشعارزدگی است که موجب میشودمخاطب از اجرا فاصله بگیرد .همچنین دراین ایپزود بازی قابل قبولی علی بهبودی وعباس طباطبایی ارائه دادند
اپیزوداول قصه زوجی دراتاق عقداست که درجستجوی آب برای رفع تشنگی هستندکه اما لوله آب دراثراصابت موشک ازبین رفته وحتی بقالی محل (پدربیژن) هم تخریب شده وبه آن هم دسترسی ندارند ودرمی یابندخودنیزقادربه انجام کاری نیستندوجزءکشته شدگانند.که بازی خوب معصومه پاسیارباهدایت عباس طباطبایی بعنوان کارگردان مشاهده میشود.
اپیزودسوم که به عبارتی عنوان نمایش رایدک میکشد. قصه پسرخرمشهری است که برای خرید نان ازخانه خارج شده امادرمسیراسیرنیروی دشمن میشودولی درگمان مادرش جیم شده و.... که در این اپیزود بدلیل عدم بازیگران اصلی وبه ناچار متوسل شدن کارگردان به تکنیک بازی دربازی ، ضعف و نقصانی دیده میشود.
یکی ازخلاقیتهای عباس طباطبایی،پایان نمایش است
که روی صحنه ،صفی ازتمام عوامل نمایش کارگردان. بازیگران .عوامل نور،صداوعکاس رامیبینیم که به وسیله یک پارچه سفید به هم رنجیرشده اند. باتوجه به زنبیل دست بازیگرپسر صف نان تداعی میشود. اماهیچ یک برای خریدنان نه تنها رغبتی ندارد بلکه تلاش میکنندکه نوبت خودرابه دیگری بدهدوخودقصدفرار دارد. امابافراخواندن انها به پشت صحنه(میتواند دنیای دیگرباشد)، ملزم به رفتن هستندودرانتها ادامه پارچه سفیداست که روز صحنه باقی میماندواینان نیز جزکشته شدگان بودند .
«جیم» اگرچه یک روایت تلخ است اما دربسترکمدی ودرلفافه شیرینی ازطنز به اجرادرآمد. موسیقی طناز ساخته شده توسط عباس طباطبایی علاوه براینکه درایجادفضایی خوشایندو طنز کمک به سزایی کرده است .آغاز پایان اپیزودها توسط آن نشان گذاری شده است.
نکته قابل توجه نمایش «جیم»درهراپیزود بجزآدمهای محوری درقصه اصلی. آدمهایی باقصه دیگر درصحنه وجوددارندکه بدون توجه مشغول زندگی خود ومراودات روزمره ی خودهستند.دراپیزوددوم مردی بدون توجه به ساکنین خانه ( عروس دامادی درحال مشاجره وجستجوی آب هستند. ) درحال مرتب کردن خانه است. یادراپیزودسوم رفتگری درحال جاروکردن خیابانیست که اسیرایرانی وسربازعراقی درآن درحال کشمکش وگفتگوهستند.
هرچندعباس طباطبایی بعنوان نویسنده وکارگردان تلاش کرده باروایت دوداستان درهراپیزود همزمان وموازی هم گذشته واکنون یک موقعیت و مکان را به نمایش بگذارد. اماباوجودمنسجم بودروایت داستان اصلی ، به دلیل عدم طراحی نقش وشخصیت آدمهای فرعی نمایش حق مطلب داستان دوم اپیزودها ادانشده است.
باآرزوی موفقیت برای گروه نمایش «جیم» .امیداست عباس طباطبایی باتوجه به ایده وطرح های خوب ذهن خلاقش، بانوشتن وپرداختن به مقوله جنگ درعصرحاضر وتولیدنمایش های نوگرادرساختار،فرم وروایت هم موجب متبادرشدن پیامهای بیشتر به مخاطب عصرحاضر شود. هم درحوزه آثاردفاع مقدس نویسنده خوش ذوق به جمع نویسندگان دفاع مقدس بپیوند.