در حال بارگذاری ...
نقدی بر نمایش «آتش نشان ها» به بهانه اجرا در جشنواره تئاتر استان تهران

دغدغه زیر آوار

تئاتر تهران_خشایارپیرعلمی، رسول حق شناس در نمایش آتش نشان ها قصه ی در مخصمه گرفتار شدن چند نیرو آتش نشان را در اتاقکی زیر ساختمانی در حال سوختن و فروریختن روایت میکند که بر حسب شرایط موجود تعهد و رسالت خود را فراموش میکنند و در پی دزدیدن شمش های طلای بانک مجاور ساختمان می افتند.

ایده یی جذاب، پرکشش و چالش بر انگیز که در فضاسازی اجرایی چه در میزانسن و چه در طراحی صحنه و لباس و موسیقی تا حدود زیادی موفق بوده است اما نکاتی وجود دارد که بخش بزرگی از این موفقیت را خدشه دار میکند. اشکال اصلی نمایش را باید در نمایشنامه جستجو کرد: آتش نشانان در مخمصه، هر کدام در آستانه مرگ قریب الوقوع از گذشته زندگی خود ناخشنود و پشیمانند و در این میان یکی از آتش نشانان پیشنهاد میدهد برای خارج شدن از زیر آوار دیوارهای اتاقک را شکافته و خارج شوند. یکی از دیوارها به تونل مترو و دیوار دیگر به خزانه مرکزی بانک راه دارد و در نهایت انتخاب همه گروه (علیرغم نظر فرمانده آتشنشانان) شکافتن دیوار بانک و بعد سرقت بخشی از شمش های طلای بانک میشود.

توجه کنید: در مجاورت ساختمانی در حال تخریب و در حال اشتعال و درست در مجاورت تونل های مترو بخش مهمی از خزانه مرکزی بانک وجود دارد که نه تنها هیچ کدام از نیروهای امنیتی تا آن لحظه خزانه را خالی نکرده و شمش ها و پولها را به محلی امن منتقل نکرده اند بلکه آتش نشانهای نمایش به راحتی میتوانند دیوارش را شکافته و شمش های آن را تخلیه و بگریزند! البته نویسنده تلاشهای نافرجامی برای دلالت مند کردن بخشی از اشکالات در متن و اجرا کرده است اما به هیچ وجه پیرنگ اصلی درام شکلی دلالت مند و منطقی پیدا نمیکند. در کمال ناباوری آتش نشانها با کمک پیرزن کارتن خوابی که او هم به شکلی بدون تعریف در آن اتاقک گیر افتاده موفق به انجام نقشه شان میشوند و با در آوردن یونیفرم های آتش نشانی گویی شرافت شغلی خود را نیز ترک میکنند و با شمش ها می گریزند.

جدا از قصه اولیه داستان که به شدت میلنگد و پیرنگ گسسته و شلی دارد اما حق شناس در خلال موقعیت پیش آمده به کمک فضاسازی غربی که انجام داده است و اسامی کاراکتر ها و الفاظی مثل دلار و پنی کوشیده است تا دغدغه ها و گلایه های اجتماعی و بعضا سیاسی اش را مطرح کند که تا حدودی نیز در این امر موفق میشود. اما باید گفت متاسفانه تمام دغدغه ها زیر آوار اشکالات منطقی متن مدفون میشوند.

آتش نشانها خوش ریتم و موزون است. انتخاب ترمپت در سازبندی موسیقی اثر بسیار موثر افتاده است و در کنار طراحی لباس مناسب همه چیز را در خدمت فضاسازی صحیح قرار داده است. رندی های کارگردانی از جمله گذاشتن ساک کوچکی در میانه صحنه که روی آن به فارسی سازمان هلال احمر نوشته شده و رنگ بندی سبز و سفید و قرمز ش کاملا به انتقال مفهوم قرینه سازی کمک میکند. اما لحن دو گانه گاه و بیگاه بازیگر ها که از ادبیات ترجمه به محاوره و دوباره به زبان ترجمه برمیگردند این هارمونی را در هم میشکند. در نهایت آتش نشان ها میتواند با بازنویسی چند باره متن، تبدیل به اثری زهر دار و منتقد شود که تماشاگر در اجرای عموم از آن لذت ببرد. باید دید آثار این دوره از جشنواره بعد از عبور از گذرگاه کرونا چه سرنوشتی در اجرای عموم برای خود رقم خواهند زد.




نظرات کاربران