در حال بارگذاری ...
به بهانه اجرا در بیست و پنجمین جشنواره تئاتر استان تهران  

فلسفه با طعم سگ 

تئاتر تهران_مجید قربانی، نگاهی به نمایش قلاده ای برای یک سگ مرده نوشته محمد چرمشیر و کارگردانی رضا همتی از شهرستان دماوند  

اگر بپذیریم رعایت اعتدال در خلق یک اثر هنری برای برقراری ارتباط با مخاطب یکی از بهترین شرایط است، محمد چرمشیر در نمایشنامه قلاده ای برای یک سگ مرده اعتقادی به این اعتدال ندارد. او متن خودش را می نویسد و کار خودش را می کند و اهمیتی به این موضوع نمی دهد که مخاطب اثرش باید فلسفه بداند، هایدگر را بشناسد ، با تفکرات ویل دورانت آشنا باشد.در چنین شرایطی معمولا دو راه وجود دارد یا خالق اثر کمی خود و افق خود را از نقطه ایده الش پایین می کشد و با مخاطب همراه می شود و آرام آرام او را با خود همراه می کند یا در جایگاه خود می ایستد و از مخاطب می خواهد که خود را به افق و زاویه نگاه او نزدیک کند . 
چرمشیر راه دوم را در پیش گرفته و مشکل از همینجا آغاز می شود و در نتیجه مخاطب محکوم به بی سوادی و کم سوادی می شود و در نهایت اثر و مخاطب همچون دو جزیره هیچگاه به هم نمی رسند، حتی مخاطب خاص...  
در نمایش قلاده ای برای یک سگ مرده شاهد حضور یک انسان سگ نما یا یک سگ انسان نما هستیم که گوشت مسموم به سم پرمنگنات خورده و در حال واگویه کردن تفکرات و تخیلات خود به مخاطب در آخرین لحظات زندگیش است .  
شاید بتوان ساعت ها در مورد اولین فاکتور کارگردانی یعنی علت انتخاب متن، با رضا همتی کارگردان این نمایش صحبت کرد که با کدام  جهان بینی ، جامع شناسی ، توجیه اقتصادی و مخاطب شناسی اقدام به انتخاب این نمایشنامه کرده است . 
رضا همتی به عنوان بازیگر در مواجه با این نقش چالش برانگیز توانایی های بیانی ، بدنی و حسی خود را به خوبی نشان می دهد اما پیچیدگی نمایشنامه و ثقیل بودن مضمون که به گونه ای زندگی روزمره انسان قرن بیست و یکمی را به نقد کشیده و او را در قواره یک سگ می بیند چالش بزرگتری را برای بازیگر ایجاد می کند که شاید دیگر سواد و تلاش بازیگر برای اجرای نقش کافی نباشد ولاجرم گستره ای از ویژگی های شخصی بازیگر مانند شخصیت درونی،کاریزما و حتی جایگاه بازیگری و جذابیت های نام و نشان او  برای نجات نقش پا به میان می گذارد. گرچه این ویژگی ها عناصر فنی نیستند اما اجرای نسبتاً موفق  اینگونه آثار در سالهای دور که برای اولین بار اجرا شده اند مدیون و وام دار حضور بازیگران حرفه ای بودند تا تلخی ، گنگی و ابهامات موجود در متن و مشقات فهم اجرا را بر دوش بگیرند.  
گرچه در بین پنج نمایش اجرا شده در دو روز اول جشنواره این نمایش دارای یک دکور طراحی شده است اما کارکرد دراماتیک ملموسی ندارد به ویژه اینکه طراحی نور هم  دقیق و تاثیر گذار نیست.میزان سن های نمایش با شیوه اجرای هارمونی و قرابت دارد و قابل قبول است . 
شاید نمایش قلاده ای برای یک سگ مرده در برقراری ارتباط با مخاطب دچار مشکل باشد اما نمایشی سخت و پیچیده برای بازیگر و کارگردان آن است و تلاش مضاعفی را می طلبد به همین سبب و با توجه به شرایط مقایسه ای آثار برای داوری  تا اینجای جشنواره می توان احتمالا داد که نام رضا همتی را در روز اختتامیه هنگام اعلام برگزیدگان بشنویم.




نظرات کاربران