در حال بارگذاری ...
نقدی بر نمایش سیاریحون به بهانه حضور در بیست و پنجمین جشنواره تئاتر استان تهران

اختلال در زیبایی

تئاتر تهران_ خشایار میرعلمی، تاریخ معاصر ایران سرشار از گذرهای پر کشش و پر ابهامی ست که هر کدام میتوانند آبشخور مناسبی برای خلق درام باشند. تاریخ مشروطه، دوره قاجاریه و البته جنبش جنگل دستمایه بسیاری از آثار ادبی و نمایشی بوده است. از رمان رازهای سرزمین من نوشته رضا براهنی که  به حضور سربازان بیگانه در برهه ای از تاریخ تبریز و دیگر بخش های دیگر ایران میپردازد تا آثار متعددی که در باب مشروطه خواهی نوشته شده اند همگی از همین سرچشمه چشیده اند و حالا نمایشنامه سیاریحون حمید ابراهیمی بار دیگر به بازتعریف بخشی از تاریخ معاصر میپردازد.

روایتی موازی با تاریخ انقلابی گری کوچک خان جنگلی و عاشقانه مردی رعیت زاده و همسرش که در مقابل خواسته های ارباب وارد بحران میشوند و در نهایت به دست بیگانه یی کشته میشود.

سیاریحون درام سر راست و سالمی دارد در عین حال نمایشنامه نویس در کارگردانی کردن نمایشی که نوشته است هم خود را بشدت سهیم کرده است. رفت و برگشت های زمانی که موجب غیر خطی شدن روایت داستان شده است محصول فکری نویسنده است. ما در طول نمایش بارها زمان را شکسته میبینیم و اطلاعات لازم را از گذشته یی دور و نزدیک به دست می آوریم و دوباره به نقطه قبلی بر میگردیم. این شیوه اجرایی شاید حاصل خواست نویسنده است اما اجرا صحیح آن طوری که تماشاگر دچار ابهام و سردرگمی نشود کار آسانی نبوده است و باید گفت پژمان کاشفی به در مقام کارگردان از پس این انتقال به خوبی بر آمده است.

اگر بپذیریم که بازیگر ابزار مهمی در دست کارگردان برای اجرای اثر است باید گفت کاشفی ابزار قدرتمندی برای اجرا در دست نداشته است یا شاید انتخاب هایش انتخاب های مناسبی برای این نمایشنامه نبوده اند. بغیر از رضا خمسه که در نقش غریبه درخشان ظاهر شده است بقیه گروه بازیگری نمایش سهل انگارانه با نقش شان برخورد کرده اند تا جایی که ایست های صحنه یی غلط و لهجه های به ثمر نرسیده شان بارها تماشاگر را از قصه دور میکند. بازیگران نقش های جوانشیر و آگل هرگز در خدمت نمایش قرار نمیگیرند و هر کدام سعی دارند نمایش را به سود خود پیش ببرند. بازیگر نقش گیلانه تمام تلاشی که برای انتقال حسش میکند با بیان ضعیف از دست میرود و استرس شدید بازیگر نقش مارجان که نمایش به شدت به صلابت او نیاز دارد در صحنه هایی که بازی ندارد به شدت به چشم می آید.

طراحی صحنه و لباس نمایش اما بسیار چشم نواز و فضا ساز است. از همان صحنه ی ورودی تماشاگر زیبایی شناسی بصری چنان چشم گیر به نظر میرسد که میشود از همین حالا آن را به عنوان یکی از مدعیان این بخش در نظر بگیریم.

کاشفی که از کارگردانان با تجربه تئاتر استان است به خوبی مولفه های فضا سازی را پیاده کرده است. میزانسن ها خط کشی شده و متنوع است و نحوه حضور و حرکت بازیگران مهندسی شده و در خدمت درام است. کاشفی با بهره گیری از صد در صد فضای صحنه بارها قاب های دو یا چند نفره ی سالم و طلایی میسازد و از این نظر باید گفت به جز تماشاگران احتمالا عکاسان هم از این نمایش لذت خواهند برد.

اما نکته اصلی این نمایش مسئله موسیقی ست! تفاوت آشکار میان بافت موسیقی فیلم و بافت موسیقیایی مورد استفاده در تئاتر چنان پر نشدنی ست که حتی سازندگان موسیقی فیلم و تئاتر در سازبندی های خود برای این دو مدیوم تفاوت زیادی قائل میشوند. موسیقی فیلم نوعی از حرکت موسیقیایی جاری در خود دارد که حرکت دوربین و جامپ کات و دیزالو ها را در خود حل میکند حال آنکه در تئاتر برخورد موسیقیایی به دلیل ساختار مدیومی ثابت و لانگ از ایستایی بیشتری برخوردار است. درست اینجاست که موسیقی سریال پر بیننده ی پس از باران در ساخت تصویری چنان پر طرفدار میشود که طرفداران آن با وجود سالهای گذشته از آن هنوز آن را به یاد دارند و همان موسیقی اینجا روی یک نمایش کارکرد لازم را ندارد.

در مجموع باید گفت نمایش سیاریحون از نمایش های خوب جشنواره امسال استان است که پتانسیل های متن، کارگردانی و طراحی صحنه و لباس خوبش با ضعف در چند بخش دچار اختلال شده است.

 




نظرات کاربران