نگاهی به نمایش «میخواهم میوسوف را ببینم» اجرا شده در جشنواره تئاتر استان تهران
سوءتفاهمهایی در استراحتگاه آفتابگردان

نمایش«میخواهم میوسوف را ببینم» به کارگردانی محمدجواد حبیبی از ری در دومین روز از بیست و هفتمین جشنواره تئاتر استان تهران، در بخش مسابقه در سالن استاد محمود استاد محمد پردیس تئاتر تهران روی صحنه رفت.
سید جواد روشن، این نمایش بر اساس تغییراتی از نمایشنامه تامارا دالمات؛ نویسنده فرانسوی با عنوان «میخواهم میوسوو را ملاقات کنم» شکلگرفته که توسط محمود عزیزی ترجمه و انتشارات نمایش آن را چاپ کرده است. همچنین خود دکتر عزیزی این نمایش را در سال 1390 در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر به روی صحنه برده است. نمایشی که بر اساس کمدی موقعیت و با اتکا بر سوءتفاهم در فضای حکومت شوروی سابق شکلگرفته و روایت گر کسی به نام زائیت شوف است که برای گرفتن امضای کوپن رنگ از آقای میوسوف به استراحتگاه گلهای آفتابگردان میرود اما ازآنجاییکه این استراحتگاه مخصوص افراد سرشناس است به او اجازه ملاقات نمیدهند و او ناگزیر بهدروغ متوسل میشود و خود را همسر چهرهای معروف به نام کلاورا معرفی میکند غافل از آنکه کلاورا در همان روز با همسر واقعی خود در آنجا قرار ملاقات دارد و این آغاز سوتفاهمات و مشکلات است. همانطور که اشاره شد نمایشنامه بر اساس یک کمدی موقعیت شکلگرفته. موقعیتی که زائیت شوف با دروغ در آن گرفتارشده و حالا با بروز ماجراهای دیگر مجموعهای از سوتفاهمات در نمایش شکل میگیرد و قصه را پیش میبرد. سوتفاهماتی که باعث خنده مخاطب میشود و او را با خود همراه میکند. باآنکه خلق لحظات کمدی و بازی خوب بازیگران مخاطب را همراه میکند ولی کماکان و ازآنجاییکه در نمایشنامه همهچیز حول یک موضوع مشخص و قابل حدس تکرار میشود به نظر مدتزمان اجرا کمی طولانی است. هرچند به نظر متن اصلی طولانیتر نیز هست. همچنین در این اجرا مشخص نمیشود که چرا یک نویسنده فرانسوی بستر اتفاقات نمایش را در شوروی سابق روایت کرده است. اشاره محدود بهنظام طبقاتی حاکم بر شوروی کمونیستی و بهره جستن از این موضوع برای خلق فضای درام نمیتواند انتظار را برآورده کند. ازآنجاییکه نگارنده این سطور نمایشنامه اصلی را نخوانده نمیتوانم به قاطعیت بگویم این ضعف خود نمایشنامه است و یا تغییرات اعمالشده در متن باعث این اتفاق است ولی به نظر میرسد متن اصلی باید از این موضوع بهره بیشتر و دراماتیکی گرفته باشد و احتمالاً تغییرات صورت گرفته در نمایشنامه، باعث کمرنگ شدن این موضوع شده است. تمهید اجرایی کارگردان برای استفاده از عکس بزرگ لنین که در مدخل ورودی و لابی استراحتگاه آویزان است و در لحظه ورود اشخاص نمایش به آن ادای احترام میکنند نیز هرچند نشان از وجود و حاکمیت یک نظام سلطهگر است ولی در اجرا کارکردی دراماتیک و مؤثر پیدا نمیکند. بازیگران زیاد و جوان این نمایش حضوری خوب و مؤثر بر صحنه دارند و درمجموع توانستهاند در خلق شخصیتهایشان موفق باشند. هرچند برخی از آنها مثل بازیگر نقش همسر پروفسور در این مسیر موفقتر هستند. قطعاً انتخاب و هدایت این تعداد بازیگر و حضور قابلقبول آنها درروی صحنه ازجمله امتیازات کارگردان این نمایش است که در کنار طراحی میزانسن های مؤثر و فضاسازی خوب باعث میشود نمره قابلقبولی در کارگردانی این نمایش بگیرد. طراحی لباس و صحنه نمایش نیز با توجه به بضاعتهای اقتصادی یک گروه جوان خوب و قابلقبول است. در این میان میتوان بهجای خالی موسیقی در این نمایش اشاره کرد که بهغیراز پخش یک مارش حماسی در لحظه ورود تماشاگران به سالن، دیگر چیزی به خاطر نخواهیم داشت ولی به نظر میرسد میتوان به این مورد با دقت بیشتری پرداخت. درمجموع باید گفت نمایش «میخواهم میوسوف را ببینم» به کارگردانی محمدجواد حبیبی اجرایی قابلقبول داشت و در مواجهه با مخاطب موفق بود.