در حال بارگذاری ...
ارمغان بهداروند تکلیف شب عید داد!

چند خط به قدردانی از تلاش تئاتر استان ها

تکلیف شب عید!
"چند خط به قدردانی از تلاش تئاتر استان ها"

لحن و لهجه ی تئاتر را دوست دارم که پیداست و پنهانی ندارد. ترجمه نمی خواهد و چند جمله که چشم در چشم بشنوی، بی ترس و تردید رفیق می شوی و رفاقت می کنی. آخرین برگ این سال کبیسه ورق خواهد خورد و به جایی می رسیم که تنها می توانیم کارنامه ی خویش را بی اجازه ی حتی تغییر و تعویض یک کلمه مرور کنیم. از تئاتر آموخته ایم که آن چه اتفاق می افتد دوباره اتفاق نمی افتد و باید آن قدر نمایشی را زیسته باشیم که بیشترین شباهت ها را در اجرای دوباره ی آن شاهد باشیم. ۳۶۶ روز گذشته است و وقت، وقت مرور است. قبول کنیم که بی کم و زیاد هر کدام از ما سهمی در این کارنامه داریم که جمع آن به نام "ما" و نه نام دیگری، ثبت می شود. فرض کنیم سهم هر کدام از ما به رودخانه ای شبیه باشد. رودخانه ای از ارتفاع کوه، رودخانه ای در عمق دره، رودخانه ای در دل دشت، رودخانه ای در غوغای جنگل، رودخانه ای در سکوت کویر، رودخانه ای در هر کجای نقشه! یادمان باشد این رودخانه از هر طرف که راه افتاده باشد و قد کشیده باشد دور یا نزدیک، دیر یا زود به دریا می رسد. حالا درست همان دور و نزدیک و دیر و زود است و اینجا همان دریاست. کم و بیش ما در این آبی بی کران به چشم نخواهد آمد. حالا دریا، دریاست. اگر بخواهیم به لحن و لهجه ی تئاتر بنویسیم باید به صحنه و شوق و ذوق صحنه نگاه کنیم نه به صندلی هایی که نباید خالی می ماند و ماند. صندلی خالی همراهی، صندلی خالی همدلی، صندلی خالی همکاری و هر صندلی خالی دیگری که هست و نمی توان انکارش کرد. با این همه اما فکر کنیم آیا این چند صندلی خالی توانسته است دیگر صندلی های مشتاق و مومن را از نظر پنهان کند! حتما نتوانسته است و گر نه ما، ما نبودیم. به همین "ما" شدن دلخوشیم و بی رخصت صندلی های خالی و به امیدواری و انتظار به صحنه ی ۱۳۹۶ سلام  می کنیم. برای آن ها که این سلام و صلح را نمی شنوند تکلیف شب عید خواهیم داد: "از روی کلمه ی تئاتر، ۳۶۵ بار رونویسی کنید"...
همین و بس

ارمغان بهداروند
مدیر عامل انجمن هنرهای نمایشی ایران




نظرات کاربران