در حال بارگذاری ...
نگاهی به نمایش یک زن و یک مرد

تئاتر ایده آل تئاتری ها هنوز نفس می کشد

تئاتر تهران- مجید قربانی؛ اگر بپذیریم که انتخاب متن یکی از مهمترین و تعیین کننده ترین فاکتورهای کارگردانی است و ماهیت کارگردان و گروه را به لحاظ جهان بینی و انگیزه های اجرایی مشخص میکند، هوشمند هنرکار با انتخاب نمایشنامه یک زن و یک مرد نوشته الکسی آربوزف ترجمه مهین اسکویی مشخص می کند که در مسیر کارگردانی و تولید اثر نمایشی خود در دو سال اخیر بعد از نمایش های ( زندانی خیابان نواب ) و  ( فاندو و لیز )به هیچ عنوان تحت تاثیر جریان معمول این روزهای تئاتر کشور نیست و با جریان حاکم بر اقتصاد تئاتر یا در مواقعی کاسبی در تئاتر همراه نیست و همچون معدود گروه های نمایشی در مسیر مشخص خود که همانا تولید و اجرای تئاتر متفکر،مسئول و متعهد است پافشاری می کند.

البته این پافشاری به رعایت آرمانهای نمایشی و بی توجه ای به جریان حاکم بر گیشه که تلاش برای جذب مخاطب به هر قیمتی میکند، عواقبی نیز به همراه دارد که می توان به مشکلات و موانع اقتصادی موجود بر سر راه تولید و اجرای این نوع نمایش ها اشاره کرد که البته این شرایط دشوار را لاجرم باید تمامی اعضای گروه نیز بپذیرند‌ و تحمل کنند.

نمایشنامه یک زن و یک مرد که این روزها در سالن موزه استاد انتظامی به روی صحنه است نمایشنامه پیچیده ای نیست و احتمالا بازنویسی هنرکار بر سادگی و سرراست شدن آن افزوده است.
این سادگی در تمامی عناصر نمایشی هم تسریع پیدا کرده است. در بازی ها،طراحی صحنه ، لباس، موسیقی و ....اما این سادگی به هیچ عنوان نمایش و عواملش را در سطح نگاه نمیدارد، بلکه همچون شعر سعدی اثری سهل و  ممتنع می آفریند که دارای ظرایفی ویژه و منحصر به فرد است.
بازی هایی کاظم هژیرآزاد و ناهید مسلمی ساده و روان اما هوشمندانه و ظریف است و تلفیقی از تجربه و تازگی را به مخاطب انتقال می دهند.
بازیگران به ظاهر  کار ویژه ای انجام نمی‌دهند اما جذاب و تماشایی هستند.ارزش این جذابیت و دیدنی بودن بازی بازیگران و کل نمایش زمانی ارزشمند تر می شود که در مواجه با مخاطب امروز تئاتر ما، که ذائقه اش به شدت آسیب دیده و آرام آرام در حال نابودی است موفق عمل می کند و تماشاچی به خوبی تا پایان نمایش اجرا را همراهی می کند و گروه برای رسیدن به این مهم، معقول عمل می‌کند و اصطلاحا این موقعیت را به هر قیمتی به دست نمی آورد.
کاظم هژیرآزاد ، ناهید مسلمی و هوشمند هنرکار برآمده از یک مکتب تئاتری هستند و این نقطه مشترک باعث می شود تا نمایش ضرب و آهنگ یکدستی داشته باشد.
نمایش یک زن و یک مرد اثبات می کند هنوز اجرا و استفاده صحیح و دقیق عوامل نمایشی بر روی صحنه، محسور کننده است و همچنان می توان به تئاتر بدنه که موقر و معقول است امیدوار بود؛ بدون اینکه به روشهای معمول و در بعضی از مواقع کاسب کارانه این روزهای تئاتر کشور دست آویخت.
گرچه این روزها استفاده از سلبریتی های سینما و تلویزیون در تئاتر که سابقه تئاتری ندارند جای مناقشه است اما می توان ریشه بیشتر این تمایل گروه ها به استفاده از سلبریتی ها را در عدم اعتماد ، شناخت و تجربه در بکارگیری عوامل نمایشی در روی صحنه دانست.
به روایتی دیگر وقتی یک نمایش از عوامل اصلی خود که همانا  نمایشنامه، بازیگر،  کارگردان،  طراحان صحنه و لباس ، گریم ،نور و ... بهره صحیح را نمی برد از جذابیت تهی میشود لذا مجبور می شود برای جبران این ضعف دست به دامن حواشی و ظواهر دلفریب شود که یکی از آنها استفاده از سلبریتی ها است؛ غافل از اینکه در صورت بکارگیری درست هر کدام از عناصر نمایشی می تواند هر کدام از آنها را در قامت یک سلبریتی به روی صحنه بدرخشاند همچون نمایش یک زن و یک مرد که سلبریتی های نمایشی چون هژیرآزاد،  مسلمی ، هنرکار و آبرزف دارد.

داستان نمایش در یک آسایشگاه اتفاق می افتد و مروری بر زندگی یک زن تنها به عنوان بیمار و یک مرد تنها به عنوان مدیر آسایشگاه ، در دوران میانسالی آنها را روایت می کند و تقابل آنها در زمان اکنون را نمایش می دهد.زن در زندگی خود از سوی  همسر خود مورد بی وفایی قرار گرفته است  اما به شکل بیمارگونه ای خود را فریب می دهد و این واقعیت را نمی پذیرد و شاید علت حضور او در این آسایشگاه همین موضوع باشد.مرد نیز در زمان جنگ همسری که عاشقانه دوستش داشته را از دست داده است و تنها دخترش هم دور از او زندگی می کند.
اتفاق های نمایش در لحظاتی به راحتی خنده بر لب تماشاچی می آورد و به همان سادگی در لحظه ای دیگر او را وادار به بغض می کند.
این ویژگی به پشتوانه بازی های روان و به دور از درشت نمایی های تئاتری و از طرفی فاصله گرفتن از بازی های مرسوم این روزهای بخشی از بازیگران تئاتر که با پافشاری بیش از حد برای راحتی بر روی صحنه از آن طرف بوم افتاده اند در حدی که صدای بازیگران در سالنهای بلک باکس کوچک به سختی به گوش تماشاچیان ردیف های اول و دوم می رسد.
در مجموع نمایش به پشتوانه اعتماد و اعتقاد کارگردان و گروه اجرایی به قدرت و جذابیت عناصر نمایشی  به اثری جذاب تبدیل شده است که مخاطب خود را به خوبی تا پایان نمایش همراه می کند و در پایان با رضایت او را بدرقه می کند.

در پایان باید به گروه های اینچنینی که با مشکلات فراوان همچنان بر تولید این نوع نمایش ها اسرار دارند درود و تبریک گفت و امیدوار بود که این نوع نگاه دوباره جزو دغدغه های اصلی اهالی نمایش شود.

 




مطالب مرتبط

نظرات کاربران