بهاریه مرد: دارم میام مهندس به خدا شب عیدی پدرم در اومده تا جای پارک پیدا کردم. دوتا خیابون پائین تر گذاشتم ماشین رو دارم پیاده میام. الان نزدیکهای پلاسکوام. البته پلاسکو بود